انسان عاقل،‌ خوشبختی را در امور فانی و متغیر نمی جوید. مولای متقیان نیک بختی را چنین تفسیر می کند: "نیک بخت ترین فرد کسی است که لذّت فانی(دنیا) را برای لذّت باقی(آخرت) رها کند".
 
فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
«در مورد راه‏هاى رسیدن به خوشبختى، دیدگاه‏هاى متفاوتى وجود دارد. مفهوم سعادت در همة نظام ها، اسلامی یا غیر اسلامی،‌ یک مفهوم مقایسه ای است و به معنی دوام لذت و یا دوام نسبی لذت است و حتی مکاتب مادی نیز در زمینة سعادت دنیوی همین تفسیر را دارند. از این رو مثلاً به کسی که از مواد مخدّر استفاده می کند و در دفعات نخستین از مصرف آن لذت فوق العاده می برد،‌ در هیچ مکتبی حتی مکتب های مادی گفته نمی شود که او "سعادتمند" است؛‌ زیرا، در ورای این لذتّها و در باطن این احساسات و ادراکات لذتبخش، بدبختی ها و سیه روزی های بسیار وجود دارد. چیزی که اسلام به طور ویژه مطرح می کند و منشأ تفاوت آن با نظام های دیگر می شود، این است که بر اساس ایمان به جهان پس از مرگ از وجود لذایذ و آلام دیگری نیز خبر می دهد و به تناسب آن، مفهوم سعادت را در مرحلة نخست، لذت دائمی و جاودانی آخرت معرفی می کند. استاد مطهرى مى گوید: پیغمبران الهى آمده اند که به ما راه زندگى و درِ ورودى زندگى و خوش بختى را نشان دهند. آمده اند به بشر بفهمانند بدى ، بدکارى ، هوس بازى ، دروغ ، خیانت ، منفعت پرستى ، کینه توزى و خود پرستى ،راه ورودى زندگى و طریق رسیدن به سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست . درِوازه ورودى زندگى و خوش بختى ،نیکى و نیکوکارى ، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى است . تنها ایمان و اعتقاد به معنویات و سپس نیکوکارى بر اساس آن اعتقادات مقدس است که قلب را آرام و رضایت خاطر را تأمین مى کند وسعادت را میسر مى سازد.1 انسان عاقل،‌ خوشبختی را در امور فانی و متغیر نمی جوید. سعادت واژة ‌مقدسی است که عقل و روان پاک آن را تفسیر می کند و متاع قلیل ،‌ لذت زودگذر و متغیر و در یک کلمه "دنیا" نمی تواند تفسیر کنندة آن باشد. مولای متقیان نیک بختی را چنین تفسیر می کند: "نیک بخت ترین فرد کسی است که لذّت فانی(دنیا) را برای لذّت باقی(آخرت) رها کند".2 1. حکمت ها و اندرزها، ص 40ـ 41 با تلخیص . 2.غرر الحکم ج2 ص441.
جستجو